بیشتر مقالات به چگونگی انتخاب همسر توجه می‌کنند و کمتر به چرایی آن می‌پردازند.
همیشه نیروهایی درون ما هستند که در چرایی انتخاب ما دخالت می‌کنند که ما با آنها هیچ آشناییتی نداریم. چرا از رنگی خوشمان می‌آید و از رنگ دیگری نه؟ چرا کسی را دوست داریم و آن‌یکی را نه؟
چرا فردی را برای ازدواج انتخاب می‌کنیم و دیگری را نه؟ این همان نیازی است که از کودکی درونمان بوده است و در روابط بزرگ‌سالی‌مان اثر می‌گذارد. اما باید بدانیم کدام نیازها ما را به انتخاب یک همسر مناسب تشویق می‌کند.
دو نیاز درون انسان است. 1_نیاز «تحقق خویشتن»که نیازی کاهنده است. 2_«نیازهای بالارونده» که نیازهای صعودی هستند.
نیازهای کاهنده
این نیاز همیشه ما را به نارضایتی می‌کشانند و رابطه‌ی مستقیم باعزت نفس، اعتمادبه‌نفس و… دارد و آنها را به‌سوی زوال می‌کشاند و ما از برآورده شدن چنین نیازهایی خسته نمی‌شویم.
این نیازها در تمام زندگی ما وجود دارد و موجب نارضایتی ما از محیط اطراف، روابطمان و… می‌شود. برای مثال به نیاز مورد توجه بودن، بنگرید. باعث می‌شود که ما از دیگران توقع داشته باشیم به ما توجه کنند و نیازهای ما را برطرف کنند بدون اینکه ما رفتار متقابلی داشته باشیم.
از آنجا که همچین روابطی وجود ندارد همیشه ما از روابط مان خشنود نیستیم. درصورتی‌که چنین نیازی به‌صورت کامل برآورده شود بازهم احساس سیری نمی‌کنیم.
خاصیت‌هایی که در نیازهای کاهنده وجود دارد:
ما می‌خواهیم به این نیازها در اسرع وقت پاسخ دهیم. پس از برآورده شدن نیاز دوباره احساس نارضایتی داریم. سبب می‌شود ما در روابط مان دچار تنش‌های بسیاری شویم و در برقراری ارتباط دچار مشکل شویم.
نيازهاي بالارونده
برآورده کردن نیازهای صعودی سبب می‌شود که از خودمان به یک رضایت‌مندی برسیم. سبب تعادل بین روابط فردی‌مان می‌شود به‌گونه‌ای که ما هم به نیازهای خود و هم به نیازهای طرف مقابل توجه می‌کنیم.
توجه به این نیاز موجب دستیابی به خود و رسیدن به آن حد از انتظاراتمان است. این نیاز هنگامی درون مان به وجود می‌آید که به سطح قابل قبولی از خودمان رسیده باشیم. معمولاً در این هنگام دارای عزت‌نفس، اعتمادبه‌نفس و…مطلوبی هستیم.
نیازهایی درون ما به وجودمی‌آید که موجب تحقق خویشتن می‌شود مانند:
نیاز به تفریح،نیاز به شناخت و…
این نیازها مانند نیازهای کاهنده نیستند و پس از برآورده شدن، احساس تنش را از بین می‌برد و یک روابط عالی را به یادگار می‌گذارند.
توجه به اینکه کدام‌یکی از این دو نیاز باعث انتخاب همسر آینده‌مان می‌شود مهم است. ما بیشتر از نیازهای کاهنده‌مان استفاده می‌کنیم ، به‌احتمال‌زیاد هم برای انتخاب همسرمان از نیازهای کاهنده کمک می‌گیریم.
به‌عنوان‌مثال فردي كه نيازهاي افزاينده زيادتري دارد ممكن است در موقعيت انتخاب همسر نياز كاهنده محبت و دلسوزي كردن، او را وادارد تا فردي را انتخاب كند كه بسيار به محبت او نيازمند است و او فردي است كه به توجه و تكيه‌گاه و كمك گرفتن نياز دارد. این دو اگرچه مکمل یکدیگر هستند ولی زندگی موفقی را تضمین نمی‌کند. چراکه یکی گیرنده و دیگری دهنده است.
در این شرایط نمی‌توانیم یکدیگر را درک کنیم زیرا دنیاهای متفاوتی داریم. ممکن است چیزی ما را شاد کند و فرد مقابلمان را ناراحت البته عکس این موضوع را باید در نظر داشته باشیم.
سؤال‌هایی برای انتخاب همسر:
تناسب بین دو فرد چه چیزی است؟
شباهت در تحصيلات، مذهب، فرهنگ و … از مهم‌ترین ملاک‌ها برای انتخاب همسر است.
تفاوت سنی‌مان چه قدر باشد؟
بر اساس آداب‌ورسوم اگر که پسر بین 3 الی 7 سال بزرگ‌تر باشد مناسب است.
در هنگام خواستگاری چه سؤال‌هایی باید بپرسیم؟
سؤالات گوناگونی مانند : تصور شما از زندگی زناشویی چیست؟ و هزاران هزار سؤال دیگر می‌توانیم بپرسیم باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که افراد سعی می‌کنند بهترین تصویر موجود از خودشان را به نمایش بگذارند. ما با کمک از پرس‌وجو از همسایگان، دوستان و… می‌توانیم حقیقت موضوع را پیدا کنیم.
چه ملاک‌هایی را باید در نظر داشته باشیم؟
ملاک‌های ما باهم تفاوت‌های بسیاری دارد مانند :زیبایی، ثروت و…
ملاک‌هایمان را در دیگران جست‌وجو کنیم و اگر در درون افراد پیدا نکردیم آنها را نادیده نگیریم ولی می‌توانیم آنها را کم کنیم .
بعد از شکست عشقی چه کاری را انجام دهیم؟
اگر ما در این‌گونه زمان‌ها دنبال یک فرد جایگزین هستیم که این کار بسیار خطرناک و اشتباه است، زیرا تصمیم عجولانه در این‌گونه موارد حساس غلط است.
در این برهه‌ی زمانی توصیه می‌شود که یک مدتی را بگذرانیم تا از فکر و خیال آسوده شویم و برای عزیز ازدست‌رفته عزا داریمان را انجام دهیم.
نظر دیگران چه قدر بر روی انتخاب همسر شما تأثیر می‌گذارد؟
ازآنجاکه خانواده‌ها در تمام مراحل مختلف زندگی زناشویی ما حضوری غیرمستقیم دارند باید خانواده‌ها در این امر با خانواده همسر و خود همسرمان معیارهای یکسانی داشته باشند.
چه تفاوت‌هایی باید بینمان باشد؟
هرچه خصوصیاتمان به یکدیگر نزدیک‌تر باشد یک زندگی بهتری را در پیش خواهیم داشت.
می‌توانیم قبل از ازدواج فرد مور نظرمان را تغییر دهیم؟
فرد موردنظرمان را همانگونه که هست قبول کنیم و باور کنیم که ما به هیچ وجه نمی توانیم کسی را تغییر دهیم شاید بتوانیم روی دیگران تاثیر بگذاریم ولی اگر طرف مقابلمان نخواسته باشد تغییر نخواهد کرد. و باید او را همانگونه که هست بپذیریم.
آیا روابطمان بعد از ازدواج همانند قبل از ازدواج است و به همان خوبی ادامه پیدا می‌کند؟
همه ما در اجتماع جوری رفتار می‌کنیم که بهترین تصویر از ما به یاد بماند. ممکن است که نیازها ، رفتارها و… را به تعویق بیاندازیم. به‌این‌ترتیب رفتارهایمان براثر موقعیت زمانی تغییر می‌کند و رفتار ما پس از ازدواج دچار تغییراتی می‌شود. چون‌که دیگر خود را محدود نمی‌کنیم و بر اساس درونمان رفتار می‌کنیم.
